کد مطلب:174275 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:409

سلام بر تو ، ای حسین !
سلام بر خط شفقگون كربلا، كه خون تو را، ای خون خدا - همواره بر چهره افق می پاشد و غروب هنگام، سرخی آسمان مغرب را به شهادت می گیرد ، تا آن جنایت هولناك را هر چه آشكارتر بنمایاند و چشم تاریخ را بر این صحنه همیشه خونین بدو زد و گوش زمان را از آن فریادها تندر گونه آن عاشورای دوران ساز، پر كند.



ای حسین ... ای عارف مسلّح !



كربلای تو، عشق را معنی كر دو انقلاب تو اسلام را زنده ساخت و شهادت تو، حضور همیشگی در همه زمان ها و زمین ها بود.



ای حسین ... ای شراره ایمان !



ای حسین ... ای در سكوت سرخ ستم، شهر آشوب!



در بهت خاموشی و ترس، تلخابه فریاد را در حلقوم شب ریختی و با نامردان تبهكار ، مردانه در آویختی.



عاشورای تو، انفجاری از نور و تابشی از حق بود كه بر «طور» اندیشه ها تجلی كرد و «موسی خواهان» گرفتار در «تپه» ظلمت ظلم را از سرگردانی نجات بخشید.



چه می گویم؟ ... تو تاریخ را به حركت آوردی و زبان زمان را به سرودن حماسه های زیبای ایثار و جهاد و شهادت گشودی . لحظه لحظه تاریخ را عاشورا ساختی و جای جای سرزمین ها را كربلا...



خفته بودیم و بی خبر ... اما تو، این «مصباح هدایت» و ای «كشتی نجات» گام خسته ما را به تلاش كشاندی و افسردگی یأسمان را به شور امید مبدل ساختی و از سكوت و درنگ و وحشت ، به فریاد و هجوم و شجاعتمان رساندی و پای كوفته و پر آبله ما را، تابام آگاهی و تا برج بیداری فرا بردی. 97



«ای حسین » ...



تو كلاس فشرده تاریخی .



كربلای تو، مصاف نیست



منظومه بزرگ هستی است ،



طواف است.



پایان سخن



پایان من است



تو انتهای نداری ...98